انعکاس مطبوعات استان دریزدفردا"هفته نامه آیینه یزد :رضا سلطان زاده  :در يكي از روزهاي سال 1312نوزادي در خانواده محمدتقي شريعتي، مرد دين و خدا، آموزگاري خردمند و انساني پارسا و كوشا چشم به دنيا گشود.علي شريعتي بعد از تحصيل در دبيرستان و دانشسراي مقدماتي در سال 1334 به دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه مشهد وارد گشت و رشته ادبيات فارسي را برگزيد.

شريعتي درسال 1337 پس از دريافت ليسانس در رشته ادبيات فارسي چون شاگرد اول شده بود براي ادامه تحصيل به فرانسه اعزام گرديد.

دوران اقامت چند ساله شريعتي در فرانسه مصادف بود با يكي از دورانهاي استثنايي و به عبارت ديگر اوج جريان‌هاي سياسي نهضت ملي ايران بعد از حوادث 28 مرداد سال 1332.

شريعتي پس از سالها تحصيل و تحقيق در فرانسه و كسب مدرك دكتري به سوي وطن بازگشت تا مهمترين و سازنده ترين مرحله زندگي پر بارخويش را آغاز كند.

وي پس از بازگشت به ايران مستقيماً به زندان رفت و بعد از چند ماه به خراسان زادگاه خويش– آنجا كه جمعي از دوستانش و پيروان مكتب پدر ارجمند او انتظارش را مي‌كشيدند رفت. دكتر شريعتي به دانشگاه مشهد پيوست و شوق و شوري ناگفتني در بين دانشجويان به وجود آورد.كلاس درس دكتر شريعتي براي همه دانشجويان حتي آنهايي كه به دانشگاه فقط براي كسب مدرك آمده بودند دلپذير و ارزنده بود زيرا كه شريعتي با تسلط كامل و آگاهي و علم وسيعش با وجود تمامي محدوديت هايي كه وجود داشت مي‌كوشيد تا دانشجويان را به ارزشهاي فرهنگ ملي خويش آشنا سازد و وادارشان مي‌ساخت تا از لاك بي تفاوتي و خمودگي بيرون آيند و به نقش و رسالت خويش آگاهي يابند.مكتب سازندگي حسينيه ارشاد: سال 1348 را بايد سالي مهم در تاريخ زندگي دكتر شريعتي و در تاريخ حوادث و رويدادهاي سالهاي اخير وطنمان به شمار آورد.در اين سال است كه درهاي حسينيه ارشاد به عنوان يك مركز فرهنگي اسلامي به روي همه مردم و به خصوص جوانان گشوده مي‌شود و بعد از سالهاي دراز سكوت و سكون، موج دوستداران علم و جويندگان حقيقت به سوي اين محل سرازير مي‌گردد.دكتر شريعتي با آن چهره آرام و خضوع خاصش زماني كه با مردم مواجه مي‌گشت و رو در رو قرار مي‌گرفت، گرم مي‌شد،مي خروشيد،و چون تندبادي توفنده همه را به هيجان مي‌آورد استحكام كلام، بافت منطقي جملات با اتكا به پشتوانه غني و عميق فكريش هر شنونده‌اي را در كوتاه ترين مدت سراپا گوش مي‌ساخت و در نيمه راه گفتار تحت تاثير قرار مي‌داد و سپس به هيجان مي‌آورد.ولي بدانديشان و دشمنان مردم را اين همه بس نبود و سرانجام در مهرماه سال 1353 به زندانش افكندند و مدت 18 ماه او را در سلول كم نور و تنها قرار دادند و بدين ترتيب ضربه‌اي خرد كننده بر پيكر اين متفكر و انديشمند توانا وارد ساختند.دكتر شريعتي در 25 ارديبهشت ماه 1356 تهران را به سوي اروپا ترك كرد.(1)

دكتر شريعتي داراي يك قريحه سرشار و يك انديشه پويا و جستجو گر و يك انديشه نا آرام بود، انديشه‌اي كه همواره در پي فهميدن و شناختن بود مايه‌هاي اصلي اين انديشه يكي معارف اسلامي بود كه دكتر در خانه پدرش و در مشهد با آنها آشنا شده بود.... يك استعداد سرشار يك قريحه توانا و در يك چنين حركت و پوشش سازنده خود به خود درباره مسائل مختلف نظر مي‌دهد و چه بسا نظراتش در مورد يك مسئله در زمان‌هاي مختلف، گوناگون مي‌شود.(2)

«شريعتي از افرادي است كه واقعاً به اين نهضت خدمت كرده است و فعاليتهاي ايشان در چندين ساله اخير بر قشر وسيعي از كساني كه ما به آنها دسترسي نداشتيم اثر داشته و آنها را به ميدان كشانيده. او خصوصاً با تجربه ايكه داشته بدين معنا كه اولا معلم بوده و ثانياً به خارج رفته بود ثالثًا به جامعه شناسي وارد بود و همچنين با وضع روحي و شرايط نسل نو آشنايي داشته، توانست در جامعه مؤثر باشد و موجي نسبتاً قوي ايجاد كند»(3)

سرانجام روز يكشنبه 29 خرداد ماه 1356 فرا رسيد.قلب دكتر شريعتي از كار افتاد و او كه هرگز به بيماري قلبي دچارنبود طعمه مرگ گرديد و چراغ پرفروغ زندگي پر بارش در زماني كه مي‌رفت تا از آن پس در اوج پختگي و توانايي فكري و عملي ساليان دراز به خلق آثار شگرف بپردازد و به ملت و سرزمين و فرهنگ خويش صادقانه خدمت كند خاموش گشت.جنازه او به دمشق منتقل گرديد و در زينبيه شام به امانت سپرده شد.(4)

با تفسير بديعي كه دكتر علي شريعتي از مفهوم عميق انسان شناسانه «شهيد» و «شهادت» داشت قطعاً او يكي از شهيدان بود چرا كه او با تمام توان و قدرت به ويژه توان بيان و قلم در متن جامعه و در كنار مردم بود و در جبهه درگيري حق و باطل زمانش حضوري فعال و خلاق داشت و با نقد عمر و آرامش و زندگي اش به نفع جبهه حق و عليه جناح باطل شهادت و گواهي مي‌داد(5)

از فرزند شريعتي مي‌پرسند:.فكر مي‌كنيد اگر مرحوم دكتر امروز زنده بود در كدام طرف ماجرا قرار مي‌گرفت؟ آيا خانه نشين بود يا در عرصه فعال بود؟پاسخ مي‌دهد:

دكتر شريعتي يا اصلاً نبود يا اگر بود قطعاً در عرصه‌هاي اجتماعي و سياسي شديداً فعال بود ايشان قطعاً مسووليت يا پستي نداشت و به وظيفه خود به عنوان يك روشنفكر عمل مي‌كرد و در فضاي سياسي و اجتماعي از انحراف‌ها از مسير انقلاب جلوگيري مي‌كرد تلاش مي‌كرد انقلاب در مسير انديشه‌هاي ابتدايي اش باشد و به اهدافش برسد و ايشان همواره يك اصلاح گر باقي مي‌ماند.(6)

آثار شريعتي بعد و قبل از انقلاب در تيراژ بسيار وسيع چاپ شد و نظر خوانندگان فراواني از همه نسل‌ها را به خود جلب كرد، به زبانهاي مختلف ترجمه شد و افكار و تاليفات وي اثرات فراواني داشته است.زنده ياد علي شريعتي كه در سخنان خود آن گونه مخاطبان به ويژه جوانان را تحت تاثير قرار مي‌دهد مي‌گويد:

نمي دانم پس از مرگم چه خواهد شد؟

نمي خواهم بدانم كوزه گر از خاك اندامم چه خواهد ساخت؟ولي بسيار مشتاقم كه از خاك گلويم سوتكي سازد، گلويم سوتكي باشد به دست كودكي گستاخ و بازيگوش و او يك ريز و پي درپي دم گرم خوشش را بر گلويم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد بدين سان بشكند در من، سكوت مرگبارم را.



تنظيم متن: مدير مسئول

پي‌نوشت‌ها:

1- «ياد نامه دكتر علي شريعتي»، چاپ 1356، ص 9 تا 12.

2-«دكتر شريعتي از ديدگاه شخصيت‌ها»، مقاله آيت الله شهيد بهشتي، صفحه 51 و 52

3-همان، مقاله آيت الله هاشمي رفسنجاني، ص 57

4- «ياد نامه دكتر علي شريعتي»، ص 13 و 14 و 15.

5- «روزنامه اعتماد ملي»، مورخ 30/3/88، ص 13، مقاله حسن يوسفي اشكوري.

6-همان

7-«دفتر سبز كويريان»، ص 112
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا